من گاهی اوقات به موضوعات جالب و عجیبی فکر می کنم. مثلا به این موضوع فکر می کردم که هر پیامبری به چه صورت خدا را می پرستیده. برای این کار هر پیامبری را در ذهنم تصور می کنم تا بفهمم رابطه او با خدا چطور بوده است.
سعیده پیرایش
من گاهی اوقات به موضوعات جالب و عجیبی فکر می کنم. مثلا به این موضوع فکر می کردم که هر پیامبری به چه صورت خدا را می پرستیده. برای این کار هر پیامبری را در ذهنم تصور می کنم تا بفهمم رابطه او با خدا چطور بوده است.
مثلا حضرت آدم مثل یک بچه که عاشق مادرش است خدا را دوست داشته است. او در پناه خدا خود را قرار می داد و می توانست همه چیز را امتحان کند حتی اشتباه هم داشته ولی مثل بچه ای که مورد مواخذه مادر قرار می گیرد امید به بخشیده شدن در او همیشه قوی بوده است.
حضرت ابراهیم یک فرد بسیار باهوش بوده است. کسی که در خانواده ای بت پرست و بت ساز در سن ۱۳ سالگی خود به این نتیجه رسیده است که خدای او و مردم، خدای دیگری است. او به قدری باهوش بوده که در هر موقعیتی می توانسته بهترین و خلاقانه ترین راه حل ها را پیدا کند. او در واقع عاشق علم خدا بود. به نوعی فکر می کنم او خدا را یعنی صفات خدا را به تمامی درک می کرد و می شناخت. ولی حضرت موسی از نظر من یک عاشق پر درد سر برای خدا بود. او به قدری عاشق خدا بود که از او یک اشاره از موسی به سر دویدن. جلوتر از همه به میعادگاه می رفت و وقتی کسی به عشقش باور نداشت عصبانی می شد. چهل روز با خدا خلوت می کرد و در آخر این خدا بود که او را به سوی مردم برمی گرداند چون موسی خسته نشده بود. به حضرت عیسی که فکر می کنم یک علامت سوال بزرگ در سرم ایجاد می شود. نمی توانم قیافه ای برای او تصور کنم و راه و روشی را که به او نسبت می دهند را در ذهنم مرتب کنم. همین مرا به این نتیجه رسانده که او خود را در خدا حل کرده بود. اصلا دیگر عیسایی وجود نداشت که بتوان از او حرف زد.
حضرت ایوب به نظر من اصلا صبر نمی کرد که! او فقط به خواسته های معشوقش عمل می کرد. خیلی بدیهی!
حضرت یوسف بچه ای بود که از دیگران به کسی مهربان تر از پدرش پناه می برد. و یعقوب حکیمی که به حکمت خدا باور داشت ولی از این که خدا را از خود ناامید کند خیلی می ترسیده به نظر من او وقتی یوسف را گم کرد بیشتر از خود ناراحت بود. او امانتی مهمی را گم کرده بود!
و حضرت محمد (ص) خیلی طول کشید تا بفهمم کدام ویژگی او از همه بارزتر است.
در واقع هیچکدام! او همه را با هم داشت. حالا می فهمم که چرا دردانه خدا بود.
و بعد از همه آنها … علی!
وقتی به او فکر می کنم فقط کوهی در نظرم مجسم می شود که خیلی بلند و محکم است! چطور می توانم او را توصیف کنم؟
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 406008 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.