پس از مصاحبه شاهزاده! رضا پهلوی در شبکه من و تو، کمپینی با عنوان «من وکالت میدهم» در شبکههای اجتماعی به راه افتاد. علی کریمی، حمید فرخنژاد و مسیح علینژاد اولین کسانی بودند که به این کمپین پیوستند و وکالت دادند. کم کم این کمپین برای خود طرفدارانی پیدا کرد مخصوصا در میان ایرانیان خارج از کشور. اما در داخل یک سوال ذهنها را به خود مشغول کرده است، اینکه آیا بازگشت پهلویها امکانپذیر است؟ سوالی که به مرور صاحب نظران به آن پاسخ میدهند.
عطالله مهاجرانی، فعال سیاسی در وا کنش به این کمپین در بخشی از رشته توییت خود نوشت:
«و اما شازده محمدرضاشاه هیچگاه درباره آینده ایران و ولیعهد در دوران خروج از ایران تا فوت سخنی نگفته است. وصیتنامه هم ندارد، چرا شاه به شازده اعتماد نداشت؟
در سالهای طولانی زندگی در خارج از ایران خانم فرح و شازده به عنوان فرزند ارشد نتوانستد خانواده پنجنفری را مدیریت کنند. به روایت فرح محمدرضا دواخور شده بود و دورش را دوستان ناباب گرفته بودند. لیلا هم سرنوشت بهتری نداشت. خانواده را نتوانستد اداره کنند، کشور و ملت را چه کنند؟!»
محمد حیدری مدیر مسئول رویداد۲۴ هم در یادداشتی نوشت: «این کارزار به دنبال مشروعیتبخشی به فردی است که مشروعیتش میان بخش عمدهای از مخاطبان با چالش جدی مواجه است! برای اینکه بدانیم او کیست، دست به هر جستجو و تحقیق زدم تا رزومه و سابقهای از او بیایم، اما به چیزی دست نیافتم جز اینکه «شاهزاده رضا پهلوی فرزند محمدرضا شاه پهلوی است.» شاید اگر سن شاهزاده کم بود آن قدر به او ایراد نمیگرفتم! میگفتم جمعی سلطنتطلب معتقد است آینده یک کشور صرفا به دلیل «فرزند شاه بودن» باید به پسر ارشد به ارث برسد تا همه همچون گذشته خانهزاد و نوکران و چاکران او باشند. کاری با حاکمیت فعلی ندارم و معتقدم دارای اشکالات بسیاری در فضای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … است و اگر دیر بجنبد قافیه را به خاندان خوشگذران پهلوی میبازد. اما مگر میشود نام خاندان پهلوی را آورد، ولی یاد جنایات ساواک نیفتاد و از فساد و رانت دربار نگفت! مگر میشود از سلطنت پهلوی گفت، ولی از وابستگی آنها به ابرقدرتها نگفت! به دنبال تطهیر سوءمدیریت، فساد و رانت و سرکوب و هزاران مشکل بزرگ و کوچک حکومت جمهوری اسلامی نیستم، ولی نمیتوانم به کسی وکالت بدهم که تمام اسم و رسم و تجربه و علم و آیندهنگری او صرفا فرزند کسی بودن باشد! کلام آخر را با دو نکته تمام میکنم اول با مخاطبان عزیز؛ شما میتوانید منتقد حکومت باشید و حتی علیه حکومت خروش کنید و آن را سرنگون کنید ولی هیچگاه به دامان کسانی پناه نبرید که روزی به خاطر خشونت و تبعیض و رانت و سرکوب و فساد و قتل و غارت از دامن او فرار کردهاید، زیرا در چاه بودن با همه سختی، هزار بار بهتر از فرو رفتن به درهای عمیق و تاریک است.
دوم به حاکمیت و تمام دستگاههای امنیتی و نظامی و قضایی و سیاسی از سر تا ذیل توصیه میکنم دست از لجاجت با مردم بردارید. نمیشود و نمیتوان با مردم معترض با زبان زور و سرکوب سخن گفت. نمیشود با تحقیر و توهین با آنها رفتار کرد. نمیشود با دادگاههای نمایشی آنان را سرکوب کرد. نمیشود این همه فساد و رانت و تبعیض را نادیده گرفت. پس اگر شما ذرهای به فکر انقلاب هستید و اندکی برای خون شهدا احترام و ارزش قائلید، صدای معترضان را بشنوید و به خواست آنها احترام بگذارید. از مرگ بر این و آن و از جنگ با دنیا پرهیز کنید و به سمت حکمرانی عاقلانه، عالمانه و عادلانه با مشارکت تمام سلایق حتی کسانیکه افکار و ایده شما را نمیپسندند، بروید.»
فرارو هم نوشت: «جامعه ایرانی دههها در میانه تلاطم نزاعهای بیپایان و تاریکیهای زمانه دنبال فانوسی برای «رهایی» بوده است. فانوسی برای یافتن ریشههای درماندگی، خروج از سرگشتگی، ایجاد آینده بهتر و یافتن «حقیقت». تبلور این کاوش، ۱۱۶ سال قبل در مترقیترین جنبش زمانه، در شرق جهان نمود پیدا کرد. «انقلاب مشروطه» در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵، آن فانوسی بود که جامعه غرق در تاریکی ایران آن زمان یافت. انقلابی که آرماناش «آزادی» و هدف نهادیناش رهایی از «استبداد» بود. پرسش حالا این است که کمپین «من وکالت میدهم» تا چه میزان با آرمانهای ترقیخواهانه جامعه ایرانی در بیش از یک قرن گذشته انطباق دارد؟ مشروطیت و مشروطهخواهی با تمام متعلقاتاش چهار رکن اصلی دارد: «نهادگرایی» در برابر «فردگرایی»، «حاکمیت قانون» در برابر «حاکمیت فرد»، «مشروط کردن قدرت» در برابر «قدرت نامشروط» و «محدود کردن قدرت» در مقابل «قدرت لایتناهی و نامحدود».«مشروطیت»، طی بیش از یک قرن محرک اصلی دیالکتیک سیاست در جامعه ایرانی بوده است اما کمپینی که مبنایش با محور شخص بنا نهاده شده، به هیچ وجه نمیتواند حتی نزدیک به اولیات آرمانهای یک انقلاب ۱۱۶ ساله باشد. کمپینی که دستبوسان «شخص» با ارجاع به «اصالت خون» بنایش نهادهاند، فرسخها با آرمان آزادی، عدالت و برابری فاصله دارد. کمپینی که هیچ یک از مولفههای دموکراسی مدرن را نیز بر نمیتابد؛ تنها بر مبنای تعهد افراد و حتی نفی احزاب پا گرفته باشد، از بنیان ضد مشروطهخواهی خواهد بود.
نویسنده: نسیبه پیرایش
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 117693 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
برچسب های :
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پایگاه خبری _تحلیلی امین در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.