ایستگاه مترو به شلوغی همیشه نبود. هنوز می شد جایی برای نشستن پیدا کرد. بعضی ها ولی خودشان سر پا ایستاده بودند.
خودم به سر ابتدایی ایستگاه رفتم تا وقتی قطار آمد بتوانم سوار قسمت بانوان بشوم. آنجا معمولا آرامتر از بقیه قطار بود. خسته بودم و ترجیح می دادم جایی برای نشستن داشته باشم.
سعیده پیرایش
ایستگاه مترو به شلوغی همیشه نبود. هنوز می شد جایی برای نشستن پیدا کرد. بعضی ها ولی خودشان سر پا ایستاده بودند.
خودم به سر ابتدایی ایستگاه رفتم تا وقتی قطار آمد بتوانم سوار قسمت بانوان بشوم. آنجا معمولا آرامتر از بقیه قطار بود. خسته بودم و ترجیح می دادم جایی برای نشستن داشته باشم.
مرد جوانی آرام آرام قدم می زد. مرد محترمی به نظر می رسید. کت و شلوار خاکستری رنگی به تن داشت. موهایش شانه کرده بود و ریش مرتبی هم روی صورتش بود. با عینکی هم که بر چشم داشت ظاهر معقول و مرتبی را از خود به نمایش گذاشته بود. از آن مردهایی می آمد که آدم در حضورشان احساس ترس و معذب بودن نمی کند. سرش را پایین انداخته بود و به خانم های آنجا نگاه نمی کرد.
قدم زنان از کنار من گذشت به دیوار انتهایی ایستگاه رسید، آرام برگشت. به آرامی داشت مسیر را برمی گشت که نگهبان ایستگاه آمد. با بی سیمی که در دست داشت حرف میزد به سرعت کنار او که حالا روبروی من بود، آمد و با تشر به آن مرد گفت: مگر به تو اخطار نکرده بودم که به قسمت خانمها نروی. این بار دیگر نمی گذارم اصلا در این ایستگاه بمانی و برای دیگران مزاحمت ایجاد کنی. بعد دست او را گرفت و به سمت بیرون هدایت کرد.
از تعجب شاخ درآورده بودم. یعنی این مرد محترمی که از تمام حرکات و سکناتش متانت می بارید یک مزاحم سابقه دار بود؟
شنیده بودم که نباید زیاد هم به چشم هایت اعتماد کنی ولی ندیده بودم!
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 399095 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.