انگار از خاک زهردار آفریده شده بود که همه از او فرار می کردند. وقتی در آینه به خود نگاه می کرد قیافه ای معمولی می دید که نمی شد گفت که عیب و ایرادی دارد. اندامش هم ایرادی نداشت. نه چاق بود و نه لاغر.
سعیده پیرایش
انگار از خاک زهردار آفریده شده بود که همه از او فرار می کردند. وقتی در آینه به خود نگاه می کرد قیافه ای معمولی می دید که نمی شد گفت که عیب و ایرادی دارد. اندامش هم ایرادی نداشت. نه چاق بود و نه لاغر. البته اندام حرفه ای ورزشکاری نداشت ولی همه چیز معمولی بود.
دوران جوانی اش را به درس خواندن و کار کردن گذرانده بود و سعی کرده بود دست از پا خطا نکند. خود را از تمام خطرات محفوظ نگاه داشته بود و به قوانین جامعه پایبند مانده بود. تمام عمرش سعی کرده بود ادم خوبی باقی بماند. در هر لحظه سعی کرده بود ادب را حفظ کند و معقول ترین کار را انجام دهد. تمام عمرش به این کارها افتخار می کرد ولی حالا تنهایی که داشت او را می بلعید به او نشان می داد که خیلی حوصله سر بر و کسل کننده است. او به این دلیل که می ترسید از این کارها کناره نگرفته بود بلکه واقعا اعتقاد قلبی به اشتباه بودن آنها داشت. همه هم تایید می کردند که او کار درست را انجام می دهد. ولی همه این ها این واقعیت که همیشه بر روی خط ماندن از آدم یک موجود کسل کننده می سازد را عوض نمی کرد.
حالا با این سن دیگر نمی توانست روش خود را عوض کند. نمی توانست جور دیگری زندگی کند. علاوه بر این که چطور می توانست شروع کند به کارهایی که می دانست اشتباه هستند. حتی اگر جالب و هیجان انگیز بودند. حالا با این سن و سال و این همه تجربه ی خوب چطور می توانست تغییر رویه بدهد. این یک چالش بزرگ بود. مخصوصا از این که اینقدر تنهاست دیگر خسته شده بود.
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 413191 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.