قلدری یا قتل؟

سعیده پیرایش
دختر بیچاره از پشت بام افتاده بود پایین. سرش به شدت به زمین برخورد کرده بود و حالا در کما به سر می برد. هیچ کس نمی دانست دقیقا چه اتفاقی افتاده است. پزشکی قانونی تائید کرده بود که اثر هیچ فشار و یا هل دادنی روی بدن او نیست. همه به این فکر می کردند که شاید او اقدام به خودکشی کرده است. ولی چرا؟
پدر و مادرش اعتراف کردند که می دانستند که او در مدرسه مورد قلدری قرار گرفته است. ولی فکر نمی کردند که قضیه تا این حد حاد بوده باشد.
پلیس به تحقیق ادامه داد و متوجه شد که دختری که او را مورد اذیت و آزار قرار داده است هم از همان روز ناپدید شده و هیچ اثری از او نیست. این موضوع قطعا شک برانگیز بود و باعث شد که پلیس بیشتر تحقیق کند. تا روزها هیچ رد و اثری از دختر قلدر مدرسه نبود. تا این که یک روز یک خبر از طرف پدر و مادر دختر قلدر به ایستگاه پلیس رسید.
دختر پیام داده بود که با مردی فرار کرده است و از والدینش خواسته بود که دنبال او نگردند. دوستان دختر بعد از این پیام اعتراف کردند که او با مردی بزرگتر از خودش رابطه داشته است. مردی که متاهل بود و حتی فرزند هم داشت. دختر مصدوم از این ماجرا خبردار شده بود و سعی کرده بود که از این موضوع برای جلوگیری از خشونت بیشتر علیه خودش استفاده کند. ولی بیشتر از این را کسی نمی دانست.
ماه ها پلیس دنبال دختر قلدر گشت ولی نتوانست ردی از او پیدا کند و پرونده به این ترتیب هنوز که هنوز است باز مانده است. آن دختر مصدوم هم در این میان از دنیا رفت و نتوانست بگوید که دقیقا چه اتفاقی افتاده است. گذشته از این از سرنوشت دختر قلدر هم خبری نیست و کسی نمی داند که او هم در خطر است و یا زندگی خوبی دارد یا نه؟