طراشعر سبک جدید شعری است که اولین بار امین افضل پور در فوریه ۲۰۱۹ به آن پرداخته است که تاکید تاملی بر شعر تصویری و دیداری دارد
اکبر بهداروند در یادداشتی برای امین افضل پور شاعر طراشعر چنین نوشته است: اگرشعر را رستاخیز کلمات بدانیم بایستی خیال و عاطفه و روح کلمات و زبان و مفاهیم شاعر را در آن دخیل باشد، شاعر با نگاه خود به هستی مینگرد و از هر پدیده ای به ذوق و اندیشه اش تصویری ژرف و جان آگاه به مخاطب میدهد که این تصاویر هر کدامشان خوانندگانی مطلوب دارد، اساسا، شعر وجود هستی را دگرگون و متغییر میکند که از اعجازگری سخن درکاینات است،
روح انسان امروزی و نگاهش به پدیده های پیرامون متفاوت و متلون است، هرکس ذوق و سلیقه ای خاص خودش را دارد، یکی رباعی و یکی غزل و یکی هم شعر نیمایی و یکی هم شعری که خودش دوست دارد،خوراک اندیشهی مخاطب شعرخوان را شاعر بنا نمینهد بلکه خود خواننده است که خوراک احساس وذوقش راگزینش میکند، امروزه روز جوانان با دانش و ژرف اندیش به گونه های مطلوب خودشان شعر میخواهند نه نگاه آمرانهی دیگران،شعر تصویر امروز بدون پشتوانه شعر دیروز قابل ادراک و فهم نمیباشد اساسا نمیتواند ساختمانش استوار و پا برجا بماند،این گونه شعر تازه طلوع کرده خاستگاهی شگرف و دلخواه در اذهان عموم جوانان این زمان است که کاری پسندیده و مقبول است که تاکنون این مهم مغفول مانده، شعر تصویری امروز که در زهدان شعر تصویری دیروز ما رشد پیدا کرده بایستی با تعمق و نگاهی متعالی به فرداهای جهان داشته باشد و این رمز ماندگاری شعر تصویر است، بایستی اهالی شعر نادانسته و بدون مطالعه بر این گونه اشعار اسب زین کرده نتازندکه شایسته و بایسته و سخته نیست، هر هنری یک واقعیت فرهنگی است که در زمانی مشخص براساس نیازهای ذهنی افرادمتفکر بروز میکند و کم کم درنگاه و عمق وجود انسان تأثیرمیگذارد، باید شاعران این شیوه نگاهی به گذشتهی دیرین شعر پارسی داشته باشند و پشتوانه اش را تأمین و مشخص کند و بی گدار به آب نزند، که قایقش در گرداب غرق شود بلکه باتعامل و تأمل و نگرش به دیگر اقسام شعرپارسی به اهدافش در درازمدت برسد.
دانایی واندیشه وتفکرانسانی بایستی حاکمیت درشعرداشته باشدتاشاعربتواندقدبکشدونبوغش رابه دیگران انتقال دهد،شاعربی پشتوانه مثل خشت زدن خشتمال بر دریاست،که کاری بیهوده وغیرمعقول است،بایستی ازبن دندان وسویدای جان نشست وشعرسرودتاروح شاعرازعرق شعرمعطرشودوجهانی راسرخوش ازطراوت نسیم شعرش کند،شاعردانسته هایش رازمانی میتواندمنتشرکندکه وقوف ودانایی واحاطه برمکاتب وسبکهای متنوع داشته باشد،بیشترجوانان بدون پشتوانهی شعری به میدانگاه هنرپا میگذارندوناخودآگاه سرزده ودلمرده میشوند،به هر روی بایستی اسب چموش شعر را رام کردوسرشارمهرتامخاطب باعشقی وافربه نخجیرگاهش بیایدبه تماشای آن،شاعرامروزنگاهی متعالی وعقابی به هنروشعرامروزداردمتفاوت تر ازنگاه شاعران دیروزبه هستی وجهان امروزکه روزبه روزدرحال دگردیسی واستحاله است.
شعر تصویر شعر امروز نیست بلکه شعر دیروز و ریشه در شعرِ کُهن بوم فارسی دارد. بنیاد و بُن مایه ی چنین شعری را بنا برشواهد و قرائن درادبیات غرب و اشعار شبانی یونان باستان دانسته اند و درکتابِ:« درباره ی شعر» ازمصطفی علی پور ازشاعرانی به مانند : جرج هربرت ، جان همیلتون فینلا و وایلن توماس به عنوانِ بنیانگذارانِ چنین ژانرشعری یاد شده است. درایران نیز شعر دیداری دارای سابقهای درخورتوجه میباشد به طوری که این گونه ی شعری را میتوان دردو مورد از:«المعجم شمس قیس رازی» که یکی به شکل درخت و دیگری به صورت هندسی میباشد را مشاهده نمود و یا در:« بدایع الافکارفی صنایع الاشعار» میرزا حسین کاشفی که دراین کتاب شعر مدوّری رسم شده که اندک مایهای به :«میزِگردمروّت» طاهره صفار زاده نیز شبیه است و دراشعار مولانا نیز چنین گونهای از شعر به دید می آید به طرزو گونه ای که خود ِمولانا گفته است:«امثالِ این ها،بازی کودکان باشند و تنها خاصیّت آن این است که از هرطرف میتوان آن را خواند .»
درادبیات معاصر نیز این گونه ی شعری را میتوان درآثارصفارزاده و اسماعیلِ شاهرودی ، مهردادِ فلاح و برخی دیگر از شُعرا دربافت و ساخت و حتی زبان متفاوت تری جستجو و کند و کاو کرد. لذا شعر دیداری –شنیداری به گمانم دردیرینه ها و دربافتِ جامعه بوده و به مرور زمان دچارِ پوست اندازی شده و البته نگاه و سلایق و حتی علایق دراین مسیراز مسیلِ خیال می تواند متفاوت باشد و به قولِ معروف شُعرا دریک میدان نتاخته اند زیرا که نه میدان ها یکی بوده و نه تاختن ها .» به هر رویه ، سپاس میگویم به این نوع شعرتصویر ازامین افضل پورکه روح تازهای درکالبدجان میدمد و چه بسامد است سرآمدِ زبانِ چنین شعری که با جوش و خروش بیشتر به پیشترها درآینده دست مییابد .
درطراشعر دو نوع پیام را مخاطب میتواند دریافت کند .
یکی خود ِمتن است که بارِمعنایی و هنری دارد و دوم همان طراحی است که از یک حرف یابیشتر ،ازکلمه درشعر میشود و درواقع فرم و لباسی شعر را زیبا و معنا دار میکند: برای مثال درنمونه های آورده شده برروی کلمه دوم واژه ی اهواز طراحی کاملاً مشهود است و یا برروی نون واژه ی پروین شما یک هلال ماه را با یک ستاره ملاحظه میکنید و یا عین عمل کاملاً شکل کله یا دهانه ی یک آچار را نشان میدهد . درطرا شعر، شعر بدون طراحی معنا نمیدهد به بیانی این طراحی است که به معنای شعر جلایی دیگر می بخشد.
آرش سیستانی نویسنده و کاریکلماتونیسم معاصر نیز در این باره می گوید:
در ادبیات غنی و دیرینه ی پارسی از کُهن آثار تا امروز قوالب، سبکها، اندیشهها، طرحها و سخنهایی بیان و مطرح گردیده که برخی ماندگار و بسیاری به بازفراموشی سپرده شدهاند. بعضی درمیان ادیبان و سخن سنجان ارج و قُرب و منزلتی یافته و پیروان و رهروان خاص خود را طلبیده و برخی درهمان نطفه اگر خفه نشده اما از اقبال عمومی و طرح در میانه ی اندیشمندان و دانش پژوهان برخوردار نگردیده و چه بسیارند بدعتها و نوآوریهایی که امروزه حتا نامی از آنها در مخاطره ی زمان باقی نیست.
در آنتولوژی و نسب شناسی ادبیات کلاسیک و مدرن ایران نیز از این فرازها و فرودها بسیار به چشم میخورد و در بایگانی اندیشکده ها و آتشکدههای حوزه ی زبان و ادبیات، مقالات و میکروفیش های فراوانی را میتوان یافت که از حد بیان و طرح و پیشنهاد فراتر نرفته و مسکوت و ناکام ازحافظه ی تاریخ پاک و محو گردیده است. اما در مقابل این ناکامها و فراموش شدهها بسیارند مکاتب واندیشه هایی که در بدوِ طرح، از اقبال عمومی و استقبال خلق بهرهمند و هنوز در قبایل و اندیشهها، پویا و باقی است چه در آثار و قوالب کهن، چه در ژانر سبک نو و امروزین.
گستردگی و استقبال و پذیرش این قوالب و اندیشهها معطوف بنیان گذاران و صاحبان اندیشه و نوآوران این حوزههاست که از حوصله، صبوری، دانش، تبحر و خردورزی کافی برخوردار بوده و حرفی برای گفتن داشتهاند که هنوز برای خود، رهروان و پویندِگانی خاص و نام آوری یدک میکشند و در حوزه ی ادب و معرفت پارسی جایگاه و پایگاه خویش را حفظ نموده و در اذهان عمومی رسوب نمودهاند.
سخن از مکاتب و اندیشههای ناپایدار و عقیم و ناکام به جز اطاله ی کلام و گزافه گویی نیست و هیچ راهی و دریچهای بسوی هدایت نخواهد گشود. در حیات شعر و نثر پارسی بسیار شاعران و نویسندگان و ادیبان پا به عرصه ی ادب نهاده و آثار مختلف پدید آورده که هر یک از خصایص و شاخصههای خاص خود برخورداراست و هیچ دو نفری از لحاظ روش و شیوه و تفکر شبیه یکدیگر نیستند و نقطه نظرات و اندیشهها و محتوای تولیدشان با هم متفاوت و گوناگون است.
در هر سبک و قالب تنها لفظ و معنا هستند که دو عنصرِ سازندهی هر نوشته یا متن به شمار میروند و تحت تأثیر عوامل متعددی قرار میگیرند و همین، موجب تفاوت در شیوه ی نوشتن شعر و نثر شاعران و نویسندگان میشود و این دو عامل لفظی و معنوی چنان در میان افراد یک جامعه تأثیرگذار میگردد که یک اسلوب یا سبک نگارشی را در میان شاعران و نویسندگان پدید میآورد که از لحاظ تنوع و گستردگی به گونههای مختلف میتوان از آنها نام برد و در سبک و اسلوب متفاوت، تقسیم بندی و دسته بندی نمود. از رودکی و مولوی تا ناصر خسرو و منوچهری دامغانی تا ملک الشعرای بهار و قائم مقام، همچنین مسعودِ سعد سلمان، سنایی، خیام، حافظ، سعدی، امیرخسرو دهلوی، وحشی بافقی، صائب تبریزی و نیز نیما و اخوان و فروغِ فرخزاد و احمد شاملو تا امروز فراوان نام در تاریخ ادبیات میتوان برشمرد که هر یک براساس ذوق و سلیقه و لفظ و معنای خود آثارشان را برای آیندگان به ارث گذاشته که برحسب نام مؤلف، زمان و دورهی زندگی، زبان، موضوع، محیطِ جغرافیایی، عوامل سیاسی و ساختاری و حاکمیت، حتا سطح سواد و دانش افراد جامعه و تأثیرپذیری کلام مؤلف بر تودهها و اقشار، قابل ذکر و طبقهبندی است.
شاید عامل اصلی این تکثّر زبانی و سبک نوشتاری است که سبکهای خراسانی یا ترکستانی، عراقی، هندی، اصفهانی، نو، گفتار، نیایی، فراگفتار و پسانیمایی شکل گرفته و هرکدام طرفداران و پیروان خاص خود را پیرامون خود گرد آورده است.
در دورانهای مختلف توسط افراد مختلف، اسلوبهای نگارشی در شعر و نثر، مطرح گشته و جامعه پذیرای این نوآوری و خلاقیّت بوده و چراغ سبزهایی از سوی اقشار گوناگون زده شده که موفقیّت و کامیابی هر طرح و سخن نو به مخترع و مطرح کنندهاش بستگی داشته و نیز زمان متناسب و استقبال عمومی جامعه. همان طور که همگی واقفیم شعر شعور است و کمی قاعده که وظیفه ی اصلی آن آگاهی است و بیداری تودهها و این شعور شامل نثر نیز میگردد و شاعران و نویسندگان را به نوعی میتوان پیامبرانِ عصرِ خویش نامید و رسالتِشان آگاهی بخشیدن به افراد جامعه است. علاوه بر نوآوری در زمانهای گذشته از بدو خلقت خط و نگارش تا به امروز، شاعران و نویسندگان و اندیشمندان فراوانی را میتوان برشمرد که هر یک در روش و اسلوبی نوگفتارها و جُستارهایی را در حوزه ی ادب فارسی مطرح نموده اما پس از نیما و خلاقیت بی نظیرش در حذف عروض و قافیه به شمایل و سبک کهن دردهه ی هفتاد شمسی روی آوردن به ابداعات و خلاقیّت های نگارشی به وفور از سوی افراد مختلف عنوان و توسط منتقدین بسیاری مورد نقد و واکاوی قرار گرفته که از مطرح نمودن تک به تک آنها جهت پرهیز از اطاله ی کلام ، خودداری مینمایم و در یک جمله به این بسنده خواهم نمود که تنها اسلوب و سبکهایی از سوی جامعه مورد وثوق و وفاق قرارگرفتند که اولاً توسط افرادی آگاه، باسواد و دانش پژوه پیشنهاد گردیده بودند و ثانیاً دارای مانیفست قوی و علمی بوده و به تمامی سئوالات افراد مختلف جامعه پاسخگو بودهاند. در ادامه ی مبحث نوآوری و روند سیر تکاملی از آغاز تا امروز به نام آقای امین افضل پور بر میخوریم که پایهگذار و خالق ژانری مختص به خود میباشد به نام: «طراشعر» که درسال ۲۰۱۹ میلادی مصادف با ۱۳۹۷ شمسی خورشیدی ثبت تاریخ گشته و زحمات زیادی در این معرفی متقبل گشته است و برایش آرزوی توفیق و موفقیت روز افزون از خدای یکتا خواستارم. ازخوانش کتابهای زیبایی:۱-قوهی مقنعه ۲-بی ناموسی ۳-خواهرز ۴-نه ما ز جماعت ۵-پی غم برتارازو ۶- پنیر گربه به رام انداخت و … میتوان به خلاقیّت و ذهن پاک و زلال و اندیشمند این شاعر جوان پی برد و درهمین کوتاه ایام، فراگیری و باورپذیریاش را درجامعه ادبی کشور پیشبینی و پیشگویی کرد.
«طراشعر» از ترکیب سازی هوشمندانه دو کلمه ی“طرا” و “شعر” برآمده و انتخاب گردیده که هرکدام به تنهایی دارای معنا و مفهوم خاص خود میباشند و قابلِ فهم و درک بین خواص و عوام. کلمه ی“طرا” از سه حرفِ اول واژه ی طراحی اقتباس گردیده که به معنای کاری است که طراح انجام میدهد و کلمه ی“شعر” به معنای سخن منظوم و مخیل که همگان از معنای آن آگاه و واقفاند. رسالت سنگین جناب افضل پور درتداوم و فراگیری این ژانر نوپا درمیان اقشار مختلف جامعه، نخست تدوین و نگارش مانیفست یا همان قواعد و اسلوب و چهارچوبهای نظری و عملی این گونه ی ادبی است و سپس صبر و بردباری و حلم و نقدپذیری و تربیت نوآموزان و هنرجویان و طرفداران این نوع و گونه ی ادبی که امیدوارم شاهد فراگیری و باورپذیری آن در سطوح مختلف جامعه باشیم. اخیراً آقای علیرضا نصیری خانقاه در کتابی تحتِ عنوانِ :«مبانی هنری طراشعر» بطور مفصل درباره ی این نوع ادبی البته با کمکِ از ایده های خود ِافضل پور، تمام مؤلفهها و پارامترهای“طراشعر” را مورد بررسی و کاووش قرار داده و آنرا به شعر دیداری پیوند زده است که به زعم اینجانب کافی و وافی نبوده و مانیفست“طراشعر” محسوب نمیگردد که زحمت این مهم بردوش خودِ جناب افضل پور همچنان باقی و ملموس میباشد که امید است درآیندهای نزدیک این مهم به منصه ی ظهور برسد و مشتاقان این گونه ی ادبی را خرسند سازد.
“طراشعر” با کلمات و تصاویر روشن و سفید با خلق مفاهیم و واژگان کوتاه و موجز و با استعانت از عناصر بصری، سعی در تولید محتوایی قدرتمند و خلاقانه دارد تا با کمترین واژگان و ابزار، برترین برداشتها و مفاهیم و تصاویر را به ذهن مخاطب انتقال دهد که این هنر میتواند در این زمانه ی ماشینیسم و دنیای فرامجازی و کم حوصلگی، اختراع و ابداعی هوشمندانه و زیرکانه محسوب گردد.
بطور اجمال ودریک جمله میتوان “طراشعر” را نوعی هنر بدیع و بی بدیل درعرصه ی ادبیات ایران و جهان برشمرد که به دنبالِ طراحی زدن شعر با ابزار کلمات است.»البته به شرطی که افضل پور بتواند نخست کتابهای متعددی را در این ژانر بنویسد و مکتوب نماید و دیگر این که بر مانیفست علمی و عملی کار توسطِ خودش و با کمک از کتاب “مبانی نظری طراشعر” که نگاشته شده و این کتاب بیشتر با همراهی ایده ی خودش به سرانجام رسیده و البته نگارش آن نیز تقریباً کاری گروهی بوده به مراتب مهر تأیید و تصدیق بزند.
دیگر نکته، براساس شواهد و قرائن این هنر از روزگاران کهن و دوران غارنشینی آغاز گردیده بود اما مردمان نخستین نتوانستند برایش ساختاری مدوّن و آکادمیک ترتیب دهند که چون زبُور داوود و گاتهای اوستایی و لیکوهای سیستانی، نسل به نسل و سینه به سینه بر قلمرو ادبیات ریشه بدواند و خودنمایی کند که دوست عزیزمان در این زمانه به نیازِ مبرمش پی برده و چنین ژانری را به نام خود در سطوح بالاتر ثبت نموده است. نشان میدهد که افضل پور گویی که علاقه و عُلقه ی وافری به طراحی با کلمات و کالیگرافی و شعرِ تصویر دارد و البته دغدغه آن در همین مسیر نمایان است که امیدواریم بتواند در این مسیر به گزیدهها و گزینههای مهتر و بهترِ دیگری هم دست یابد.
شعر تصویر و طراحی با کلمات در سپیدهای کوتاه شاملو نُضج و بارور شد و من بعد کاریکلماتورهای پرویز شاپور که توسطِ خودِ شاملو تأیید شدند مزید بر علت شد تا که جامعه ی آن زمان در برابر عمر اشعار بلندی چون قصیده و مثنوی و فکاهیات لوس و بی مسمّای هزل و لودگی ایستادگی و مقاوت کند و در واقع همین سرودههای طنز و نوشخنده های زیرکانه ی شاملو در واقع رسالت واقعیاش را در برابر عدهای اطناب سرای بی محتوا، بذله گوی، لوده آوا و یاوه سُرا به نمایش گذاشت. بنابراین جامعه ی امروز به این بیان هنری که زبانی هنری دارد و در پی ساختاری هنرمندانه در خلق زبانیّت زمانه ی خویش است نیازی مبرم دارد و امید است با آموزش فراگیر بتواند نیاز عصر ما را برآورد که آوردهاند: «شاعران وارث آب و خرد و روشنیاند» و پیامبران بیدار و آگاهِ عصر خویش.
“طراشعر” با ساختاری از تایپوگرافی و نویسه نگاری و زیبایی شناسی و ترکیب رنگ و فونت، و برگزیدن ایدههای بدیع و بکر و تصویرسازیهای گویا و منحصر بفرد خود را درذهن و جان مخاطب تثبیت و ماندگار میسازد.
-لام تا کام / زبان بستهاند/ کرمهای اقتصاد بر قلاب نامت دلال
-زنجان بریده شد / از وسط /زن جان سپرد.
-با امضای قاضی ۳شد ژ۳
-چشم بست بر شرف / ریا شد دریا.
“طراشعر” علاوه بر کلمات و تصاویر میتواند و میکوشد تا حروف را معنا بخشد و برایشان فرهنگ لغاتی پدید آورد تا هر حرف به تنهایی، دنیایی از معانی را به ذهن ما متباد رسازد.
طراشعر سبک جدید شعری است که اولین بار امین افضل پور در فوریه ۲۰۱۹ به آن پرداخته است که تاکید تاملی بر شعر تصویری و دیداری دارد بطوری که طراشعر، شعری است که در آن علاوه بر تاکید بر معنا و مفهوم ، اشکال و ظاهر حروف نیز از اهمیت برخوردارند و بر خلاف مباحث بنیادی زبان شعر که به منزله ی هستهی زبان است، از شگردهای استفاده زبانی که مجموعه ای از فوت و فن های زبانی شاعرانه است و به منزلهی پوستهی زبان شعر تلقی میشود و در لایههای بیرونی زبان عرض اندام میکند که این شگردها به فاصله گرفتن زبان شعر از زبان عادی، شاعر را یاری میکند که به شعر برسد، که این شگردها را میتوان حذف و ایجاز، تکرار، ترکیب سازی، باستان گرایی، مردمگرایی، هنجار گریزی صرف و نحوی نام برد. که افضل پور در طراشعر با استفاده از ایجاز تاکید کرده است .
ایجاز یکی از مهمترین آرایههایی است که در این سبک شعری کاربرد دارد . این بدان معناست که در طراشعر میتوان واژه را با تصویر همراه کرد به طوری که نه تنها از بار معنایی واژه کم نشده بلکه پیوندش با تصویر مربوطه بار معنایی آن را افزایش میدهد. در واقع طراشعر ترکیبی است از واژه (شگردهای استفاده زبانی) و تصویری (بافت شعر) است که شکل و سبک جدیدی به شعر خواهد داد ،چه خواندنی باشد چه دیداری، معنا یا به طور کامل یا بخش وسیعی از آن باید رسانده شود. فرم این نوع شعر نباید دربرگیرندهی یک تصویر خاص (انسان،حیوان،اشیا و…) بلکه بخشی از حروف و کلمات میباشد، در این نوع شعر حتی با دیده نشدن تصویر معنا باید رسانده شود
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 341541 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
برچسب های :
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پایگاه خبری _تحلیلی امین در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.