با وجود اینکه مقامات رژیم صهیونیستی به حمایت گسترده دونالد ترامپ از اهداف و خواستههای این رژیم خوشبین هستند اما این خوشبینی بحرانهای جدی را که این رژیم با آن مواجه است، از بین نمیبرد.
پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور جدید ایالات متحده و برخورد جناح راست در تلآویو با این انتخاب به عنوان «دستاوردی جدید» که وضعیت و آینده رژیم اشغالگر صهیونیستی را تغییر میدهد، انتصابات جدید مسئولین سیاست خارجی و امنیتی در دولت جدید ترامپ در روزهای اخیر، سطح خوش بینی تلآویو به دولت ترامپ را افزایش داد.
کابینه و رهبران راست افراطی رژیم صهیونیستی بر این باورند که دولت جدید آمریکا تصویب طرحهای آنها را در مورد الحاق منطقه «ج» در کرانه باختری که قبلا در طرح معامله قرن پیشنهاد شده بود، تسهیل میکند و به سرکوب حق آزادی فلسطین و ایجاد یک کشور مستقل میپردازد. همچنین سیاست دولت جدید در قبال ایران سختگیرانهتر خواهد بود و شروط تلآویو برای پایان دادن به جنگ غزه را خواهد پذیرفت و خواستهها و اهداف اسرائیل در جنگ با لبنان را درک خواهد کرد. به طور کلی، تلآویو بر این باور است که اکنون فرصتی برای اجرای برنامههای خود برای فردای جنگ برای کل منطقه خاورمیانه و نه فقط در قبال غزه و لبنان دارد. این احساس ممکن است بر رفتار و اظهارات تصمیم گیرندگان اسرائیلی تأثیر گذاشته باشد.
طبق گزارش العربی الجدید، علیرغم خوشبینی تلآویو به دولت ترامپ و تلاش جمعی تصمیمگیرندگان در اسرائیل برای تبلیغ مسئله دستیابی به دستاوردهای استراتژیک نظامی در جنگ لبنان و غزه، بحرانها و مشکلات پنهان بسیاری وجود دارد که کابینه و نهاد نظامی تلاش میکنند اهمیت و تأثیر آن در مدیریت جنگ کنونی را کاهش دهند.
یکی از مشکلاتی که جنگ از هفت اکتبر ۲۰۲۳ ایجاد کرده است، بحران اقتصادی است که درحال وخیمتر شدن است بدون اینکه تلآویو ابزار یا تمایلی برای مقابله با آن را داشته باشد. دلایل بحران روشن است: کاهش تولید داخلی، افزایش شدید هزینههای جنگ، حمایت مالی برای دهها هزار نیروی ذخیره، اختلال جزئی در فعالیتهای تجاری و اقتصادی، افزایش کسری مالی دولت و بدهی خارجی و کاهش تدریجی رتبه اعتباری اسرائیل در سطح جهان.
«بتسلئیل اسموتریچ» وزیر دارایی رژیم صهیونیستی، حتی اگر ابزارهایی برای مقابله با این بحران در اختیار داشت، از جمله کاهش بودجه، به ویژه مواردی که به جامعه حریدیها و شهرکسازی اختصاص مییابد و افزایش مالیاتها، اما اعتقادات سیاسی او مانع از اجرای این امر میشود و این مسئله او را در معرض انتقاد شدید اقتصاددانان و کارشناسان قرار میدهد و در نتیجه پیشبینی میکنند به خاطر امتناع وزیر از انجام اقدامات لازم، بحران عمیقتر شود. بنابراین، سرسختی ایدئولوژیک اسموتریچ و تمایل او به اجرای سیاستهای حامی شهرکسازی، فقدان تجربه یا دانش لازم برای رسیدگی به پرونده مالی و اقتصادی و حمایت دولت از سیاستهای مالی او، میتواند عامل فشار و مانعی در صورت عمیقتر شدن جنگ باشد.
مارکر در ۱۵ اکتبر، پیشبینیهای بانک مرکزی اسرائیل نشان میدهد که در شرایط فعلی نیاز به افزودن بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد شکل (یک دلار معادل ۳.۷۴ شکل) به بودجه امنیتی در بودجه کل ۲۰۲۵، وجود دارد بدون اینکه منبعی برای این بودجه وجود داشته باشد. این بدان معناست که بودجه پیشنهادی اکتبر گذشته توسط کابینه دیگر مناسب شرایط اقتصادی فعلی نیست و نیاز به اصلاح بودجه و اعمال مالیات اضافی وجود دارد. همه اینها بار سنگینی بر دوش مالیات دهندگان اسرائیلی و منابع مالی کابینه است.
علیرغم خوش بینی تلآویو به دولت ترامپ، سوال اساسی این است که اقتصاد رژیم صهیونیستی تا چه اندازه میتواند هزینه جنگ، کسری بودجه بالا و بدهی خارجی و کاهش جایگاه اقتصادی اسرائیل را علیرغم کمکهای مالی آمریکا تحمل کند و ساکنان تا چه اندازه این بار، کاهش خدمات و افزایش مالیات را تحمل خواهند کرد؟ اگرچه اقتصاد هنوز به عامل فشار بر تصمیم گیران تبدیل نشده است اما با توجه به تداوم روند نزولی اقتصاد و افزایش قیمتها و نرخ سود بانکی ممکن است در ماههای آینده اتفاق بیفتد و دولت باید به منظور اتخاذ تصمیمات خود در خصوص ادامه یا عدم گسترش جنگ با آن مقابله کند.
با وجود خوشبینی تلآویو به دولت ترامپ، عامل دیگری وجود دارد که میتواند به بحران جدیدی تبدیل شود که بر تصمیمگیری برای ادامه جنگ و ماهیت آن تأثیر میگذارد و آن بحران کمبود روزافزون نیروهای ارتش بهویژه در نتیجه تداوم اختلال در دستورات استخدام جوانان افراطی حریدی و دانشجویان مراکز دینی و کاهش میزان پاسخگویی به دستورات عضویت در نیروهای ذخیره است که در هفتههای اخیر بیشتر شده است. ارتش اخیرا اعلام کرد میزان مشارکت نیروهای ذخیره در آخرین دوره جذب نیرو به ۸۰ درصد کاهش یافت.
«آموس هرئیل» تحلیلگر نظامی روزنامه هاآرتص در مقالهای در ۱۳ اکتبر گذشته، اعلام کرد کاهش مشارکت در خدمت در نیروهای ذخیره بسیار بیشتر از چیزی است که اعلام شده است.
این بدان معناست که نیروهای ذخیره بار فیزیکی و فرسودگی و افزایش هزینههای اقتصادی را بر دوش میکشند که در صورت افزایش این بار و طولانیتر شدن جنگ و ادامه فرار جوانان حریدی از خدمت نظامی ممکن است بدتر شود.
«یسرائیل کاتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اخیرا مدعی شد این رژیم حزبالله را شکست داده است و به دنبال تحمیل یک توافق آتش بس است که به تمام خواستهها و شروط اسرائیل از جمله عقبنشینی نیروهای حزبالله به پشت رودخانه لیتانی و تضمین حق آزادی برای ارتش رژیم صهیونیستی در سراسر جغرافیای لبنان پس از جنگ از طریق هوا، زمین و دریا، برای جلوگیری از نقض مفاد آتش بس و تلاش برای بازسازی نیروهای نظامی خود یا حضور در جنوب رودخانه لیتانی پاسخ دهد.
چند روز بعد، کاتس در اولین دیدار خود با فرماندهی منطقه شمالی اعلام کرد که یکی از اهداف جنگ علیه لبنان خلع سلاح حزبالله است و این چیزی است که دولت اسرائیل هنوز آن را تایید نکرده است. تعجب «هرتزی هالوی» رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی از اظهارات کاتس مشخص بود.
حقایق میدانی نشان میدهد که اعلام پیروزی بر حزبالله تا حدودی زودهنگام بوده است. با وجود ماشین تخریب و کشتار رژیم صهیونیستی، این رژیم موفق به از بین بردن تواناییهای نظامی حزبالله نشد و به جنگ در روستاها و شهرهای جنوب لبنان ادامه میدهد. در همان روزی که کاتس از فرماندهی منطقه شمالی بازدید کرد، ۶ سرباز در در درگیری با رزمندگان حزبالله در جنوب لبنان کشته شدند و شلیک موشک به عمق اراضی اشغالی در روزهای اخیر افزایش یافته است. ناکامی در جنگ و ادامه نبرد میدانی حزبالله و شلیک موشک به عمق فلسطین اشغالی ممکن است به معنای ناتوانی تلآویو در تحمیل توافق آتشبس بر اساس شروط خود باشد. این امر باعث میشود که ساکنان شهرهای شمالی نتوانند به زودی به مناطق خود بازگردند و به این معنی است که تغییر معادلات دشوار است.
به نظر میرسد این واقعیت برای جامعه اسرائیل واضحتر از مقامات آن است. در نظرسنجی ماهانه که توسط موسسه «دموکراسی» اسرائیل انجام و ۱۲ نوامبر منتشر شد، ۸۲ درصد گفتند که شرایط امنیتی فعلی اجازه نمیدهد ساکنان شهرهای شمالی در این مرحله به خانههای خود بازگردند. نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که هیچ شفافیت یا اتفاق نظری در مورد چگونگی ادامه جنگ در لبنان وجود ندارد، زیرا ۴۴ درصد از پاسخدهندگان یهودی گفتند که عملیات زمینی باید ادامه یابد و گسترش یابد تا تواناییهای نظامی حزبالله از بین برود. ۴۵ درصد بر این باورند که عملیات زمینی باید تکمیل شود و باید به دنبال دستیابی به یک توافق آتش بس باشند که به خواستههای امنیتی تلآویو پاسخ دهد.
شکاف بین موضع وزیر جنگ که نماینده سطح سیاسی است با فرماندهان ارتش و همچنین انتظارات جامعه صهیونیستی از واقعیت جبهه شمالی و توسعه آن در صورت تداوم جنگ با تلفات انسانی و ادامه شلیک موشک به عمق اراضی اشغالی و اخلال در اقتصاد منطقه شمال میتواند به شکافهای داخلی تبدیل شود. به ویژه اینکه جامعه و مقامات سیاسی و نظامی اسرائیلی هنوز دشواری «باتلاق لبنان» را از جنگهای قبلی به یاد دارند و از تکرار این تجربه پرهزینه و تحقیرآمیز بیم دارند.
حتی اگر تلآویو بخواهد به رئیس جمهور جدید آمریکا «هدیه پیروزی» را در قالب دستیابی به توافق آتش بس در لبنان با شروط خود بدهد، تا زمانی که حزبالله قادر به ادامه جنگ باشد، این امر محقق نخواهد شد. واقعیت میدانی در جبهه شمالی به موازات عمیق شدن بحران اقتصادی، تشدید بحران در جذب نیروهای ذخیره و عدم خدمت نظامی جوانان حریدی با توجه به نیاز ارتش به پرکردن خلأ کمبود هزاران سرباز، همزمان با ادامه جنگ در غزه، همه اینها میتواند به همراه عوامل دیگر، بحرانهای رژیم صهیونیستی را در آینده نزدیک وخیم کند و احتمال دستیابی به «پیروزی مطلق» و اهداف سیاسی جنگ را کاهش دهد.
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 377458 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.