در گلستان سعدی آمده است که روزی کشتی بزرگی در دریا سفر می کرد. در نزدیکی کشتی قایقی کوچک بود که غرق شد و دو نفر در آن بودند که به آب افتادند.
سعیده پیرایش
در گلستان سعدی آمده است که روزی کشتی بزرگی در دریا سفر می کرد. در نزدیکی کشتی قایقی کوچک بود که غرق شد و دو نفر در آن بودند که به آب افتادند.
یکی از اهالی کشتی به غواص گفت: به درون آب بپر و آن دو را نجات بده. برای هر کدام از آنها مبلغ زیادی به تو انعام خواهم داد.
غواص به آب پرید و تا یکی را نجات دهد دیگری غرق شد و از دنیا رفت.
مرد ثروتمند گفت: حتما عمرش به دنیا نبوده که نتوانستی به او برسی!
ولی غواص خندید و گفت: دل من هم با او نبود. بعد اضافه کرد : وقتی بچه بودم در بیابان گم شدم این مرد مرا سوار بر شترش کرد و آن دیگری با تازیانه اش به من زد.
این داستان همه است. افرادی که در کودکی خیری به آدم برسانند و یا شری از آنها برسد هیچ وقت از ذهن ما بیرون نخواهند رفت.
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 407477 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.