واکنش تند تندروها و مدیران دولت سیزدهم به اعلام محکومیت قطعی دو تن از وزرای دولت آقای رییسی که اکثرا این حکم را سیاسی عنوان کردهاند، حالا با واکنش طیفهای دیگر روبرو شده و قریب به اتفاق توجیه فساد را نقد کردهاند.
نسیبه پیرایش
واکنش تند تندروها و مدیران دولت سیزدهم به اعلام محکومیت قطعی دو تن از وزرای دولت آقای رییسی که اکثرا این حکم را سیاسی عنوان کردهاند، حالا با واکنش طیفهای دیگر روبرو شده و قریب به اتفاق توجیه فساد را نقد کردهاند.
در این باره هم میهن نوشت: «حکم صادره درباره فساد ۷/۳ میلیارد دلاری برای تندروها گران تمام شد؛ لذا به دست و پا افتادهاند که وزرای آقای رئیسی به حکم او بیگناه هستند! و خلاصه پولی به جیب نزدهاند. خوب است ادعای خود آقایان را مستند قرار میدادند که بیگناه هستند. در حالیکه در واقعیت و شاید از نظر مردم این بدتر است که پولی نبردهاند و رایگان و بدون چشم داشت چنین فاجعهای در مدیریت آنان رخ داده است.
این روزنامه افزوده است: مشکل منتقدین وضع جاری هم این است که چرا دو نفر در این پرونده با اتهام کاملاً مشابه محکوم شدهاند، ولی وزیر تخفیف ۸۰ درصدی گرفته ولی آن دیگری حکم حداکثری گرفته است؟ ایراد مهمتر این است که اینها به کنار؛ فرآیند پرداخت این مبالغ بزرگ ارزی در آن شرایط قحطی ارزی چگونه بوده که این ارقام کلان بدون رضایت یا سکوت ادعایی مقامات بالا و بدون ضمانت و منطق کافی پرداخت شده است؟»
اما سید عبدالجواد موسوی نوشته: «بیخود بحث را پیچیده نکنم. منظور از فساد در دولت ها، فساد شخص رئیس دولت نیست. شاید حتی فساد وزرا هم نباشد. اصلا ممکن است رئیس دولت از سالم ترین و زاهدترین آدم های روی زمین باشد. همین طور وزرای ایشان از مؤمن ترین ها. اما دولتی که تشکیل می شود خروجی اش فاسدترین دولت تاریخ باشد. مشکل اغلب ما این است که تا کلمه فساد را می شنویم ذهنمان فقط به دو مفهوم اخلاقی و مالی معطوف می شود در حالی که اصل و اساس فساد جایی شکل می گیرد که کسی یا کسانی را که هیچ سر رشته ای از کاری که باید انجام بدهند ندارند، بر سر آن کارها بگمارید. الان دعوای اصلی ما با دوستان صدا و سیمایی چیست؟ پدر کشتگی که نداریم. مشکل بزرگِ عمده تصمیم گیران آن جا این است که بندگان خدا اصلا این کاره نیستند. صرف شعار دادن و انتقاد از دیگران که باعث نمی شود شما خبره و کارشناس و برنامه ساز و رسانه فهم بشوید. همین مشکل را تعمیم بدهید به همه دولت ها. اگر در دولت آقای خاتمی فساد کمتری رخ داده به این دلیل بوده که آدم اشتباهی کمتر در مصدر امور قرار گرفته. وقتی شما وزیر فرهنگت آقای مهاجرانی یا مسجد جامعی باشد معلوم است که اوضاع وزارت فرهنگ و ارشادت خیلی فرق می کند با آن دولتی که وزیر فرهنگش سنایی را با صاد می نویسد و فرق سیمین بهبهانی و سیمین دانشور را نمی داند. معلوم است که با چهارتا شعار پوچ و مبهم می توان سر این وزیر نابغه را کلاه گذاشت و به اسم کار فرهنگی پول ها به جیب زد و به ریش فرهنگ و هنر و مردم خندید.
یک مثال روشن و عینی زدم. شما می توانید به همین ترتیب بقیه وزرا را هم در ذهن تصور کنید که تا چه اندازه به کارشان بی ربط و یا با ربطند. هرچه قدر فاصله این بی ربطی و باربطی بیشتر و یا کمتر شود میزان فساد هم بالا و پایین می شود. پس اصل و اساس فساد، نشستن آدم های بی ربط بر مسند امور است.»
عباس عبدی هم در یادداشتی مفصل به تکتک استدلالهای تندروها پاسخ داده و نوشته: «این واکنشها در پوشش استدلالهایی مطرح شد که نشان داد فساد در ایران ریشههای عمیقی دارد و تا هنگامی که این ریشهها خشکانده نشود، فساد نه تنها حل نمیشود، بلکه گستردهتر هم خواهد شد. فراتر از فساد، ذهنیت سنتی نسبت به فلسفه و اصول حکومت است که درکی متعارف از مسوولیت حکومتکنندگان ارایه نمیدهد. از نظر آنان در بدترین حالت، فساد یعنی دزدی مقامات که به صورت فردی بهرهمند میشوند، در حالی که نام این دزدی است و فساد خیلی ریشهایتر از این است. متاسفانه خیلی از دزدیها را هم فساد نمیدانند. فساد ظرفیت آن را دارد که ذیل عناوین خیرخواهانه و عدالت جویانه انجام شود. امتیازات و سهمیهبندیهای غیر آموزشی برای ورود به دانشگاه از بدترین نوع فساد است.
مثل این است که چنین امتیازاتی را به اعضای تیمهای ملی کشور بدهیم. اگر چند درصد از اعضای هر تیم ملی را به سهمیههای مشابه در کنکور اختصاص دهند سرنوشت این تیم ملی پیشاپیش روشن است. همان سرنوشت را در مدیریت، در آموزش و در خیلی از حوزههای دیگر میبینیم و متوجه آثار زیانبارش هستیم.
اگر تیم ملی فوتبال با چند بازیکن سهمیهای وارد زمین شود، چون در رقابت با تیمهای دیگر است و همگان هم از کیفیت پایین اعضای سهمیهای تیم آگاه هستند، در نتیجه شکست چنین مسابقهای پیشاپیش مورد انتظار و اعتراض مردم است.
این یعنی فساد که فراتر از دزدی است، چون دزدان پول کسی را بر میدارند و خرج میکنند، ولی دزدان مدرک تحصیلی با غصب جای دیگران حتی نمیتوانند علم را به دست آورند و استفاده کنند.
بنابر این ما با پدیدهای فراتر از فساد مواجهیم که ناشی از ذهنیت و نگاه و ادبیاتی است که فساد را توجیه و آن را عادی میکند. این اتفاق در جریان صدور حکم چای دبش رخ داد و اصولگرایان تندرو به جای آنکه سرشان را زیر اندازند و شرمنده مردم شوند، با فرار به جلو درصدد توجیه برآمدند».
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 400857 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.