اولین سالی بود که روزه می گرفتم. برای یک دختر ۹ ساله کمی سخت است از پس خواسته های شکمش بر بیاید. ولی با این حال تا غروب آفتاب خودم را نگه داشته بودم. نزدیک غروب پدرم رفت و نان خرید از آن نان های شیرین. بویش در خانه پیچید. خواهرم آن را از جعبه درآورد و برید. قسمت های مساوی را در ظرفی چید و روی کابینت آشپزخانه گذاشت.
سعیده پیرایش
اولین سالی بود که روزه می گرفتم. برای یک دختر ۹ ساله کمی سخت است از پس خواسته های شکمش بر بیاید. ولی با این حال تا غروب آفتاب خودم را نگه داشته بودم. نزدیک غروب پدرم رفت و نان خرید از آن نان های شیرین. بویش در خانه پیچید. خواهرم آن را از جعبه درآورد و برید. قسمت های مساوی را در ظرفی چید و روی کابینت آشپزخانه گذاشت.
چند باری به آشپرخانه رفتم و آمدم چند باری برداشتم و بویش کردم. دیگر نمی توانستم تحمل کنم بوی خیلی خیلی خوبی می داد.
دعای ربنا از تلویزیون پخش می شد. مادرم گفت سفره را بچینیم. همه به سمت آشپزخانه رفتیم. هر کسی چیزی برداشت و به پذیرایی آورد و سر سفره گذاشت. آخرین نفر من بودم. در آشپزخانه تنها ماندم. کمی دست دست کردم و در آخر تکه ای از آن نان را برداشتم و یک گاز از آن را خوردم. نمی دانم اذان شروع شده بود یا نه ولی اولین تکه را که قورت دادم بقیه را تف کردم. بعد همانجا نشستم و گریه کردم. مادرم آمد فکر می کرد دستم را با قوری سوزانده ام و یا انگشتم را بریده ام. می ترسیدم دعوایم کند که چرا روزه ام را شکسته ام. صورتم را پاک کردم و بی حرف سرسفره نشستم. نمی دانم کی اذان شده بود و کی افطار کردیم ولی وقتی اعتراف کردم همه به من خندیدند. مادرم گفت اشکال ندارد همین هم قبول است. ولی چیزی ته دلم می گفت من آن روزه را از دست دادم.
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 400112 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.