اراده نظام مقدس جمهوری اسلامی برای استفاده از فرصت قومیتها و ارج نهادن به قومیتها در اصل ۱۵ قانون اساسی بهصورت کامل مشهود است.
براساس اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، “زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.”
آنچه از نص صریح قانون در اصل ۱۵ برمیآید مفهوم جامعی از یک نگرش همگرا در جغرافیای کشور در کنار ارج نهادن به قومیتها مطرح است. در اصل ۱۵ قانون اساسی، زبان و خط رسمی مشترک همه مردم است و بهطور مشخص اسناد و مکاتبات و کتب درسی باید با زبان فارسی نگارش شود؛ ولی منعی در استفاده از زبانهای محلی و قومی وجود ندارد.
در سال ۱۳۹۶، ادبیات ترکی آذری در قالب یک درس دو واحدی در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ارائه شد که اتفاقا متقاضی چندانی هم نداشت و در طی چند سال اخیر این درس در دانشگاه تبریز نیز ارائه میشود. این امر که با موافقت وزارت علوم صورت گرفت نشانگر وجود ظرفیت در کشور برای تحقق اصل ۱۵ است.
شاید سؤال این باشد که اگر این ظرفیت وجود دارد و اتفاقا عملیاتی هم میشود پس چه چیزی مورد مطالبه ترکزبانان قرار گرفته است؟
آنچه بهعنوان زبان مادری مورد مطالبه واقع میشود، حاصل برداشتی نادرست از قانون و تفاوت معنایی ادبیات با زبان است.
تدریس ادبیات محلی و قومی در کنار زبان فارسی آزاد است، این مهم به این معنا است که آموزش و استفاده از زبان فارسی بهعنوان زبان رسمی کشور در همه جغرافیای کشور الزامی بوده و در کنار آن، ادبیات محلی و قومی آزاد است و اقوام این اختیار را دارند که ادبیات خود را نیز در کنار زبان رسمی کشور تحصیل کنند.
حال باید توجه داشت که نکته مهم قابل پرداخت در این خصوص، تفاوت زبان و ادبیات است؛ زبان بهعنوان یک مهارت ذهنی و یک نظام است که هدف اصلی آن ایجاد ارتباط میان انسانها است. زمانی که واژهها و جملهها در خدمت ارتباط میان انسان ها قرار میگیرند و تمام هموغم گوینده یا نویسنده، انتقال پیام است، از زبان بهره گرفتهایم. هرگاه در فکر یافتن روشی باشیم تا تأثیرگذارتر و زیباتر سخن بگوییم، ادبیات پدید میآید. ادبیات، شکل هنری و زیبای زبان است. حالا به نظر میرسد وقتی متن قانون بر ادبیات زبانهای محلی و قومی اشاره دارد، مسئله زبان نیز یک امر پذیرفته شده است و مطالبه.ای در این خصوص محلی از اعراب ندارد.
نکته مهم دیگر ناظر بر منطقه آذربایجان این است که قبل از هر اتفاقی در منطقه ضرورت دارد مرزبندی صریح و مشخصی از تنوع و نوع مطالبات صورت گیرد. جریانات مختلف حاضر در منطقه آذربایجان هرکدام نسبتبه اهداف تشکیلاتی یا جریانی خود پیگیر مطالباتی هستند تا نقش خود را چه به لحاظ سیاسی چه به لحاظ هویتی ایفا کنند. اما نکته مهمتر اینکه باید توجه داشت؛ وجه اشتراک مطالبات جریانات چیست و اگر جریانات مختلف مطالبه مشترکی دارند دنبال چه بهرهبرداری برای اهداف اختصاصی خود هستند؟
پرواضح است که حمایت تمامقد جریان پانترکیسم از اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی نه از روی تقید به قانون کشور بوده و نه بهدنبال تحقق مطالبه مردمی است. اراده نظام مقدس جمهوری اسلامی برای استفاده از فرصت قومیتها و ارج نهادن به قومیتها در اصل ۱۵ بهصورت کامل مشهود است اما نباید از ظرفیت جریانات واگرا غافل شد؛ جریاناتی که از هر مطالبه پیرامونی برای واگرایی از مرکز استفاده میکنند.
روی دیگر ماجرا نگرشسنجی دقیق و میدانی از مردم است. مطالبهای ارزش پرداخت و تحقق دارد که از سوی قاطبه مردم صورت گیرد؛ به طور واقع چند درصد از مردم آذربایجان مطالبه اصل ۱۵ را دارند؟
در دستهبندی اولویتهای مردم آموزش زبان مادری در کدام مرتبه است؟ و به طور مشخص، اگر بخواهیم مطالبات هویتی را بررسی کنیم مردم ولایتمدار آذربایجان با روحیه استکبارستیزی خود که تاریخ نیز گواه است بهدنبال تقویت هویت شیعی و ایرانی و انقلابی خود هستند و این مورد بعد از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه بسیار مشهود است.
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 403778 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.