به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، در تقویم ایرانی، ۲۷ شهریورماه همزمان با سالروز درگذشت محمدحسین بهجت تبریزی و بزرگداشت شاعر «حیدربابایه سلام» و «آمدی جانم به قربانت» متخلص به شهریار، روز شعر و ادب پارسی نامیده میشود. به همین بهانه پایگاه خبری آناج گفتگویی با دکتر ابراهیم اقبالی از پژوهشگران حوزه تاریخ و […]
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «آناج»، در تقویم ایرانی، ۲۷ شهریورماه همزمان با سالروز درگذشت محمدحسین بهجت تبریزی و بزرگداشت شاعر «حیدربابایه سلام» و «آمدی جانم به قربانت» متخلص به شهریار، روز شعر و ادب پارسی نامیده میشود.
به همین بهانه پایگاه خبری آناج گفتگویی با دکتر ابراهیم اقبالی از پژوهشگران حوزه تاریخ و ادبیات در تحریریه این پایگاه خبری داشته است که خواندن آن خالی از لطف نیست. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
شهریار شاعر مشهوری است، ولی معروف نیست
در موضوع شهریار با استناد به حرف مرحوم مهرداد اوستا که فرمودند: «استاد شهریار شاعر مشهوری است، ولی معروف نیست.» باید گفت که استاد شهریار، شهرت بالایی داشتهاند؛ چنانکه در ۲۲ سالگی که در تهران اقامت داشتند، دیوان خود را به چاپ رساندند. شهریار با اینکه مشهور بود ولی شناخته شده نیست.
گریزی به تألیفات درباره شهریار
آناج: پیرامون شهریار پژوهی چه آثاری را پیشنهاد میدهید؟
اگر گریزی به کارهایی که در مورد شهریار انجام گرفته است، بزنیم؛ میتوانیم به ۲ نفر از شهریارپژوهان به نامهای «جمشید علیزاده» با نگارش ۱۴ جلد کتاب در مورد شهریار که از جمله مجموعه مصاحبههای شهریار را با نام «گفتگو با شهریار» که در شناخت شخصیت استاد به ما کمک میکند، میتوان اشاره کرد، چراکه در گفتگوها هر شخصی ضمیر خود را بروز داده و اخلاق، عادات و سبک زندگی خود را بیان میکند.
کتاب دوم نیز «به سادگی و زیبایی» کتاب بسیار گرانسنگی محسوب میشود؛ این کتاب مجموعه مقالاتی است که در مورد شهریار نوشته شده و برای پژوهش پیرامون شخصیت و سبک ادبی استاد مناسب است.
همچنین کتابی از استاد علیاصغر شعردوست نیز بهمناسبت یکصدمین سال تولد شهریار نگارش و منتشر شده است که منبع بسیار خوبی برای شهریارشناسی است.
در دانشگاههای کشور، پایاننامههای خوبی در سطح ارشد و دکتری تالیف شده است که به شناخت شهریار کمک میکند؛ اما این کافی نیست و باز هم این موضوع باید پیگیری شود، باید کرسی شهریارشناسی یا قطب علمی شهریارشناسی در دانشگاه تبریز ایجاد شود که همّت مضاعفی را میطلبد؛ همانطور که دانشگاه فردوسی مشهد قطب علمی فردوسیشناسی است و یا دانشگاه اصفهان داعیهدار صائبشناسی است.
از نهادهای انقلابی که تولیت امور فرهنگی را دارند باید درخواست کرد تا برای شهریار یک بنیاد علمی تأسیس کنند که در طول سال تحقیقات خود را در مورد شهریار انجام دهد و این امور محدود به سالگرد ارتحال و تولد استاد شهریار نباشد، چون واقعاً شهریار کسی است که در راه انقلاب از آبروی خود مایه گذاشت.
محشری که شهریار دیده بود
آناج: گاهی در رسانههای معاند مطرح میشود که شهریار بر اساس فشار نظام جمهوریاسلامی شعر در مدح انقلاب و رزمندگان سروده است، این موضوع صحت دارد؟
گاهی شائبههایی ظالمانه در مورد شهریار مطرح میکنند مبنی بر اینکه استاد را مجبور کردهاند شعرهایی در مورد دفاع مقدس، امام (ره) و توصیف رزمندگان بسراید، در حالی که چنین نیست و استاد شهریار اگر انقلاب را پذیرفت، به خاطر تمایلات دینی و اسلامی خود بود و چون تجلی اسلام و تظاهرات دینی را در انقلاب میدید، به این انقلاب گرایش پیدا کرد، حتی قبل از وقوع انقلاب شهریار اتفاق افتادن انقلاب را در قصیدهای به نام «صیحه آسمانی» سروده و پیشگوئی کرده بود؛ چنانکه در آن دوره انقلاب پیروز نشده و جمهوری اسلامی تشکیل نشده بود که کسی بر شهریار فشار بیارورد.
حتی استاد از دهه ۵۰ به بعد از محشری نام میبرد که در حال وقوع است و بساط فساد را در هم خواهد پیچید و نشانههای انقلاباسلامی را بر میشمارد؛ این قرائن نشان میدهد که ایشان با انگیزه و اعتقادات درونی با انقلاب همراه شدهاند.
چِک سفید امضاء شهریار به رزمندگان
فرح به شهریار پیشنهاد پول و منزل زیبا و بزرگی را داده بود ولی شهریار با بیت شعری بر اسن مضمون که روغن ریخته را نذر امامزاده نکنید (یعنی حکومت پهلوی فرو خواهد پاشید)، قبول نکرده بود؛ حتی حضرت آیتالله خامنهای زمانیکه رئیسجمهور بودند برای قدردانی از زحمات استاد چک سفید امضائی را داده بودند که شهریار پشتنویسی کرده و به رزمندگان اسلام تقدیم کرد.
مقام معظم رهبری در جایی میفرمایند که «ما ۲ سال اوایل انقلاب چون سرمان شلوغ بود، از شهریار غفلت کردیم و یادمان نبود بعد دیدیم صدای شهریار از تبریز بلند شد.»، یعنی به جای اینکه مسئولین شهریار را وادار به شعر گفتن بکنند، شهریار آنها را به این حوزه کشاند و که شعر انقلاب پا بگیرد و موج بگیرد.
استاد شهریار نه بر اساس اهداف سیاسی بلکه طبق آموزههای قرآنی و اعتقاداتی که داشت و ولایت خداوند را بر همه هستی ساری و جاری میدید و بعد از آن ولایت پیامبر (ص) و علی (ع) و درغیبت آنها ولیفقیه را جانشین آنها میدانست و بر اساس این تز ولایت امام خمینی (ره) و آیتالله خامنهای را میپذیرد.
حقوقی که شهریار وقف رزمندگان کرده بود
ممکن است بگویند برای شهریار از طرف نظام پولی داده شده و حمایت مالی شده؛ باید پاسخ داد که اینگونه نبود، شهریار ۲ حقوق داشت که چون ایشان استاد افتخاری دانشگاه تبریز بود، مبلغ آن ۱۰ هزار تومان از آنجا دریافت میکرد و یک حقوق ۳ هزار و ۵۰۰ تومان نیز از طرف بازنشستگی بانک کشاورزی بود که حقوق کارمندی وی بود که با آن سر میکرد و آن ۱۰ هزار تومان را دست نخورده به حساب رزمندههای اسلام واریز میکرد، یعنی نه تنها پولی از جمهوری اسلامی نگرفته، بلکه استاد به جمهوری اسلامی هم کمک کرده است. هیچ اجبار، تهدید و تطمیعی در کار نبوده است.
اشعار آئینی شهریار دیوان مستقلی است
همچنین آیتالله خامنهای در جایی دیگر فرمودهاند که «شهریار آدم متواضعی بود و در آن سن برای هر کنگرهای برای رزمندگان اسلام و موضوعات انقلاب که دعوت میکردند، حضور پیدا میکرد.» و ما دیدیم که در آن اعزام لشکر ۱۰۰ هزار نفری محمد رسولالله خودش لباس بسیجی پوشید و برای رزمندگان اسلام شعر گفت.
ما اشعار آئینی و انقلابی شهریار را اگر جمع کنیم، خودش کتاب مستقلی میشود که مرحوم اصغر فردی بهعنوان دیوان مستقلی چاپ و منتشر کردهاند، همچنین استاد جمشید علیزاده کتابی با عنوان «نالههای شبانگاهی» چاپ کردهاند که قصاید مشهوری دارد که از جمله آنها میتوان به «سلام ای جنگجویان دلاور، نهنگان به خاک و خون شناور» اشاره کرد؛ ایشان در زبان ترکی با قالبهای مختلفی مثل رباعی، غزل، قصیده و مثنوی این آثار را به نمایش گذاشتهاند.
آناج: آیا استاد در مورد حمایت از انقلاب مورد سرزنش دوستانش بود؟
شهریار اشتهار به معلمی را میپسندید
در واقع این موضوع را از نظر فنی و محتوایی جدی گرفته بودند و به شکلها و قالبهای متنوع در این حوزه شعر گفته و جوانان را هدایت میکردند. خصوصاً اواخر عمر شریفشان که میگفتند «من شاعر نیستم، معلمم» و تمام عزم خود را صرف نشر معارف اسلامی و انقلاب اسلامی میکردند.
قولی از حضرت آیتالله خامنهای وجود دارد که فرمودند «بسیاری از دوستان روشنفکر شهریار که برخی سلطنتطلب بودند، همیشه او را سرزنش میکردند که تو خود را به نظام اسلامی فروختی و در مورد انقلاب شعر گفتی»؛ با این اوصاف چنین متبادر میشود که انقلاب هم این وظیفه را بر گردن دارد که در شناخت و ترویج اشعار او همت کند و از تلاش باز نایستد.
در مورد شناخت شهریار میتوان بحث تصحیح دیوان او را پیش کشید؛ حدود ۳۶ سال از فوت شهریار نگذشته که بسیاری از آثار او مورد تحریف قرار گرفته است و میطلبد که کلیات تصحیح شدهای از دیوان شهریار چاپ و منتشر شود که نسخه اصلی و صحیح در دست مردم قرار بگیرد و این حداقل گام در راه شهریارشناسی است.
کسانی هستند که با سرمایه و تلاش خود در این راه قدم بر میدارند؛ از جمله آنها آقای ابوالفضل علی محمدی است که کتاب «اعلام شهریار» را چاپ کرده است؛ یعنی اسامی خاصی که شهریار با آنها سر و کار داشته را جمعآوری کرده و این از نظر تاریخ زندگی شهریار بسیار اهمیت دارد.
تحریفهائی که در شعر شهریار ایجاد شده بود
در کشورهای همسایه که به شهریار بسیار علاقهمند هستند، میتوان کارهای مشترکی انجام داد، چرا که در جمهوری آذربایجان تحقیقات صورت میگیرد؛ اما چون اینها هم از نظر تحقیقاتی ضعیف هستند و هم گاهی شیطنتهایی هم انجام میدهند، زندگی و آثار او دچار تحریف میشود.
سالها پیش که در شهر ایغدیر ترکیه در میزگردی ۳۰ نفره با شعرا و محققان ایغدیر شرکت کرده بودم، کتاب ۷۵۰ صفحهای را آوردند که در آذربایجان پیرامون شخصیت شهریار کتابت شده بود که نکات انحرافی زیادی داشت؛ بهطور مثال نوشته بودند: «حکومت جمهوری اسلامی شهریار را تبعید کرده بود.»، در حالیکه چنین نیست، شهریار تبعید داشته، از شهر تهران به نیشابور، ولی نه در زمان جمهوری اسلامی، بلکه در زمان رضاشاه بود؛ حتی این تبعید بهخاطر امور سیاسی نبود، دلیل آن مسائل عشق و عاشقی بود که در پی آن شهریار را به نیشابور تبعید کرده بودند.
باید گفت که در مضامین شهریار تحریفهایی صورت میگیرد، مثلاً در چاپ باکو سهندیه شهریار، شعر«من علی اوغلویام، آزادهلرین مردی مرادی»، تبدیل شده به «من ائلین اوغلویام آزادهلرین مردی مرادی»؛ مشهود است که با این تحریف، شعر از آسمان به زمین سقوط کرده است، اما در باکو بهانه میکردند که در دوره شوروی با مضامین مذهبی مشکل داشتند و ما علی را به ائل تبدیل کردهایم که بتوانیم کتاب را چاپ کنیم؛ در حالیکه همه اینها بهانهای بیش نبود.
ما حتی در داخل کشور خودمان میبینیم که شعر «طبعیواریدی شهریارین گللی چیچکلی، افسوس قضا وردی خزان اولدی بهاری» به شعر «عشقی واریدی شهریارین گللی چیچکلی، افسوس قارا یل اسدی خزان اولدی بهاری» تبدیل شده است که شعر ضمن اینکه از نظر وزن خراب میشود، از نظر مفهوم الهی نیز به مفهوم زمینی تنزل پیدا میکند. اینها موید وظیفه ما است که این دیوان را تصحیح کنیم.
مقابل فرهنگ منحط، فرهنگ درست را اشاعه دهیم
آناج: برای مقابله با تحریف اشعار آئینی و فرهنگی چه راهکارهایی پیشنهاد میکنید؟
باید در مقابل فرهنگ منحط، فرهنگ درست را اشاعه دهیم، باید شاعرهایی که با فرهنگ ما همسو هستند، تشویق شوند. برخی خوانندهها و شاعرهای کنونی که ازعشقهای مربع و مثلث که کاملاً مخالف شرع، عرف و عفت جامعه است محتوا ارائه و اشاعه میدهند که در مقابل این اشعار باید شاعرهای خوب را تشویق کنیم؛ نه اینکه با ممانعت و بهانهتراشی، تلاشهای آنها را بیثمر بدانیم.
ما شاهد این هستیم که در صدا و سیما، پان ترکها را برای مصاحبه فرهنگی دعوت میکنند؛ به این موضوع بارها گفتهایم که باید رسیدگی شود و به جای آن از شاعرانی که از وطن و انقلاب دفاع میکنند استفاده شود.
جایزه جلال آلاحمد به کسانی تعلق میگیرد که غربگرا و وطنفروش هستند، برخی جایزهها در محافل خصوصی داده میشود و مجوزهای کتبی ثبت میشود که مولف آنها در صدد تبلیغ همجنسبازی است که با بودجه جمهوری اسلامی، افراد ضد اسلامی را پرورش میدهیم.
گفتگو از حامد سلطانپور
انتهای پیام/
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 350741 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
برچسب های :
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پایگاه خبری _تحلیلی امین در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.