اعلام برندگان جوایز کن ۲۰۲۵ و کسب نخل طلا توسط جعفر پناهی یک بار دیگر جامعه ایران را درگیر یک فضای دو قطبی کرد.
اعلام برندگان جوایز کن ۲۰۲۵ و کسب نخل طلا توسط جعفر پناهی یک بار دیگر جامعه ایران را درگیر یک فضای دو قطبی کرد. عدهای ضمن ستایش جعفر پناهی کسب نخل طلای کن را تبریک گفتند و عدهای آن را یک بازی سیاسی از سوی جشنوارههای غربی خواندند که با اهدای جایزه به فیلمی فاقد مجوز رسمی از سینمای ایران قصد دارند با اهرم فرهنگ، در جامعه ایران شکاف ایجاد کنند. حقیقت ماجرای این است که تا «یک تصادف ساده» جعفر پناهی به طور رسمی منتشر نشود نمیتوان درباره کیفیت آن نظر داد. به همین خاطر هرگونه اظهارنظر قطعی درباره درست یا غلط بودن اهدای جایزه به فیلم تنها اظهارنظری شخصی است. اما مسئله مهمتر این جا است که چرا کسب یک افتخار بین المللی در این ابعاد عظیم هم دیگر نمیتواند در جامعه ایران وفاق و همدلی ایجاد کند؟
به گزارش رویداد۲۴، زمانی که اصغر فرهادی برای اولین بار توانست جایزه اسکار را برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» دریافت کند، جامعه ایران (منهای یک عده تندرو همیشه مخالف) یک پارچه از کسب چنین جایزهای احساس غرور کرد و به اصغر فرهادی تبریک گفت. اما امروز و بعد از کسب جایزه جشنواره کن به قدری نظرات متناقض درباره ارزش این جایزه زیاد است که مخاطب کم اطلاع را گیج و سردرگم میکند. به هر حال باید پذیرفت کسب جایزه اصلی جشنواره کن اتفاق مهم و بزرگی است و شایسته این است که درباره آن صحبت شود. چه آنکه سینمای ایران در طول حیات خود تنها دو بار موفق شده این جایزه مهم را کسب کند؛ یک بار در سال ۱۹۹۷ توسط عباس کیارستمی و این بار در سال ۲۰۲۵ توسط جعفر پناهی.
جعفر پناهی در سال ۱۳۳۹ متولد شد و کارش در سینمای ایران را با دستیاری در فیلمهای عباس کیارستمی آغاز کرد. نکته جالب توجه این جا است که جعفر پناهی در ابتدای امر نه به عنوان یک فیلمساز اپوزیسیون، بلکه به عنوان یکی از پیروان و مقلدان عباس کیارستمی شناخته میشد. پناهی اولین فیلمش، بادکنک سفید را با همکاری عباس کیارستمی نوشت و در جشنواره فیلم فجر کاندیدای چندین جایزه شد. فیلم بعدی پناهی هم فیلم سیاسی نبود. «آینه» در واقع یک فیلم در فیلم بود که داستان دختربچهای را دنبال میکرد که قرار بود در یک فیلم بازی کند. اهدای جایزه یوزپلنگ طلایی جشنواره لوکارنو به جعفر پناهی این جسارت را به او داد تا سراغ سوژههای ملتهبتری برود. «دایره» را میتوان آغاز انشقاق و گسست کامل جعفر پناهی از سینمای جریان اصلی ایران دانست. دایره، فیلم به شدت تلخی است. تلخی این فیلم به قدری زیاد بود که معاونت سینمایی وقت وزارت ارشاد یعنی سیفالله داد دستور توقیف فیلم را صادر کرد. نکته جالب توجه درباره دایره این است که فیلم در دورانی توقیف شد که اکثر سینماگران از آن دوران به عنوان طلاییترین دوران فرهنگ و هنر در سالهای پس از انقلاب اسلامی یاد میکنند. دایره البته مجوز نمایش در خارج از کشور را گرفت و جوایز زیادی هم از جشنوارههای خارجی کسب کرد.
فیلم بعدی پناهی هم یک فیلم توقیفی بود که باز هم در دوران دوم خرداد به محاق رفت و اکران نشد. «طلای سرخ» داستان متفاوتی از یک جانباز که بعد از جنگ به عنوان پیک موتوری کار میکند را روایت میکند. این فیلم پناهی هم اجازه اکران در داخل کشور را پیدا نکرد، اما با حضور در جشنوارههای خارجی جوایز متعددی کسب کرد. فیلم بعدی جعفر پناهی یعنی «آفساید» هم که به داستان حضور زنان در استادیوم فوتبال میپرداخت، سرنوشتی مشابه دو فیلم قبلی پیدا کرد و با این که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، نتوانست مجوزهای لازم برای اکران داخلی را اخذ کند. سال ۱۳۸۸ و در جریان حوادث بعد از انتخابات آن سال جعفرپناهی دستگیر شد و حکم سنگینی هم دریافت کرد. بعد از آزادی از زندان هم ممنوع الکاری و ممنوع الخروجی پناهی ادامه پیدا کرد تا پناهی تصمیم بگیرد بدون کسب مجوز از وزارت ارشاد و به شکل مخفیانه فیلم بسازد و به جای اکران داخلی بر روی ارسال این فیلمها به جشنوارههای خارجی تمرکز کند. پناهی حتی زمانی که ممنوعیتهایش رفع شد هم ترجیح داد به این روش فیلمسازی ادامه دهد. «یک تصادف ساده» هم از این قاعده مستثنا نبود. این فیلم هم بدون اخذ مجوز از وزارت ارشاد ساخته و در جشنوارههای خارجی اکران شد. یک تصادف ساده ظاهرا سیاسیترین فیلم پناهی تا به امروز است و پخش فیلم به صورت کامل جنجالهای زیادی ایجاد خواهد کرد.
موافقان جعفر پناهی که از کسب نخل طلای او خوشحال هستند اعتقاد دارند پناهی روش درستی را برای کارگردانی اتخاذ کرده و با انعکاس برخی واقعیتهای جامعه ایران موفق شده در مهمترین جشنواره سینمایی جهان معتبرترین جایزه را کسب کند. مخالفان، اما اعتقاد دارند اهدای جایزه به چنین فیلمی یک نمایش مضحک سیاسی است و یک تصادف ساده صرفا به واسطه «سیاه نمایی ایران» توانسته نخل طلا را کسب کند. مخالفان، گرفتن پول از یک کمپانی خارجی را خیانت و اقدام جعفر پناهی را نوعی خود فروشی تلقی میکنند. به خاطر همین مواضع به شدت متضاد هم هست که قضاوت درباره نخل طلای جعفر پناهی کار بسیار سختی است. بخشی از جامعه کسب این جایزه را تا حد یک افتخار ملی ستایش میکنند و بخش دیگر هم عمل پناهی به خود تحقیری متهم کردهاند که به عزت و آبروی ایرانیان لطمه زده است.
اما فارغ از این حواشی پر دامنه، نام جعفر پناهی و ایران به عنوان برندگان جشنواره کن ثبت شده است. این خبر کوچکی نیست. هرچند مسئله جای دیگری است. شکاف در جامعه ایران به قدری عمیق شده که هیچ اتفاقی نمیتواند آن را پر کرده و مردم را یکپارچه خوشحال کند. همان اتفاقی که در جام جهانی فوتبال هم شاهد بودیم؛ برد تیم ملی فوتبال ایران در برابر ولز هم نه تنها این دوقطبی را کم نکرد بلکه به آن دامن زد. سوال اصلی در پس این واکنشهای متضاد این است که چه بلایی بر سر جامعه ایران آمده که تا این اندازه از هم گسسته شده است؟
منبع خبر «خبرگزاری امین» است و پایگاه خبری _تحلیلی امین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد ( 410352 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره 09141143384 پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه پایگاه خبری _تحلیلی امین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.